ماه بی تکرار من
حیف با اینکه می خواهم تو را
سهمم از عشقت چرا
چیزی به جز باران نبود
حیف از من چه می خواهی ببین
گریه می آید مرا
آبی که از این دیده چو خون میریزد
خون است بیا ببین که چون میریزد
پیداست که خون من چه برداشت کند
دل می خورد و دیده برون میریزد
پنهانی
می خواستم چشم های تو را ببوسم
تو نبودی، باران بود
رو به آسمان بلند پر گفت و گو گفتم
تو ندیدیش؟
راز گل سرخ
کار مانیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ شناور باشیم
پشت دانایی اردو بزنیم
و ندانستن
شست باران بهاران هر چه هر جا بود
يک شب پاک اهورايی
بود و پيدا بود
بر بلندی همگنان خاموش
نوروز 1395 مبارک
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
باران تویی
از آسمانم ماتم ببارید
هراس بى تو ماندنم ادامه دارد
نمى نویسم ترانه بى تو
چگونه پر کشد خیال واژه بى تو
غزل خدا
چه شبی است!
چه لحظههای سبک و مهربان و لطیفی
گویی در زیر باران نرم فرشتگان نشستهام
میبارد و میبارد وهرلحظه بیشتر نیرو میگیرد