درحال بارگذاری ....

می شود

می شود ترمه بپوشی و دلم را ببری

کل احساس مرا یکسره یغما ببری

می شود خنده کنی عشق کنم گل بانو

با تبسم تو مرا حالت اغما ببری

می شود لیلی من باشی و مجنون بشوم

ثانیه ثانیه من را تو به رؤیا ببری

صورتت ماه منو گیسوی تو لیل من است

دارد امکان که مرا زود به یلدا ببری

مژه ات ساحل و آن آبی چشمت دریا

می شود قایق من را تو به دریا ببری؟

جاده ی خط لبت ختم به شهر عشق است

می شود بوسه ی من را تو به آنجا ببری؟

می شود وقت صدا کردن اسمم بانو

آخرش بیست و شش حرف الفبا ببری؟

کردی دیوانه ام و رو به جنون آوردم

باید امروز مرا وادی صحرا ببری


می شود

نگارش توسط puneh در تاریخ جمعه 14 اسفند 1394 با موضوع دفتر شعر ،
کلیدواژه‌ها : #لبت #خنده #عشق

دیدگاه شما


کد امنیتی رفرش