درحال بارگذاری ....

محال

زخمی چنان به خویشتن زدی، ای دل!

تا ماه برنیاید

تا هرگز آفتابت

از چاه برنیاید

این چرک و خون کهنه

زخمی است

که مرهمش به ناچار

آمیزه­ای است از پر «سیمرغ»

و خاک «کوه قاف»

و «آب زندگی»

در عافیت امید مبند، ای دل!

"حسین منزوی"


محال

نگارش توسط پژمان در تاریخ دوشنبه 25 تیر 1397 با موضوع دفتر شعر ، حسین منزوی ،
کلیدواژه‌ها : #ای دل #دل #امید #زندگی

دیدگاه شما

زهرا در 1397/04/25 ساعت 17:26 گفته :

عجب🤔🤔🤔🙄


کد امنیتی رفرش