عشق می خواهم
عشق می خواهم ولی همراه اشك و آه نه
رشته مستحكمی، بازی باد و كاه نه
حس تنهایی تلخی، می كشد روح مرا
عشق می خواهم رفاقت گاه یا بیگاه نه
طاقت تاریكی و سرما ندارم، زین سبب
آفتابی گرم می خواهم، فروغ ماه نه
عشق پاكی رنگ نور و نرم از جنس حریر
عشق سوزانی ، ولی یك شعله گمراه نه
الفتی دیرینه می خواهم رها از مرزها
یار و همراهی، ولی در بُعد سال و ماه نه
جاده ناپیدا و من در جست و جوی همسفر
همسفر تا انتها، تا نیمه های راه نه
می توان از هرچه در دنیا به آسانی گذشت
از وفا و عشق حتی لحظه ای كوتاه نه
نیست چیزی در تنم جز موج موج آرزو
عشق می خواهم! عزیزم حسرتی جانكاه نه

دیدگاه شما