درحال بارگذاری ....

شب گریه

ساده بودی مثل سایه

مثل شبنم رو شقایق

مثل لبخند سپیده

مثل شب گریه ‌ی عاشق

بی تو شب دوباره آینه

روبروی غم گرفته

پنجره بازه به بارون

من ولی دلم گرفته

واژه رنگ زندگی بود

وقتی تو فکر تو بودم

عطر گل با نفسم بود

وقتی از تو می‌ سرودم

وقت راهی شدن تو

کفترا شعرام‌ و بردن

چشام از ستاره سوختن

من‌ و به گریه سپردن

رفتی و شب پر شد از من

از من و دلواپسی‌ ها

رفتی و من‌ و سپردی

به زوال اطلسی‌ ها

واژه رنگ زندگی بود

وقتی تو فکر تو بودم

عطر گل با نفسم بود

وقتی از تو می‌ سرودم

"ایرج جنتی عطایی"


شب گریه

نگارش توسط پژمان در تاریخ دوشنبه 09 فروردین 1395 با موضوع دفتر شعر ، ایرج جنتی عطایی ،

دیدگاه شما


کد امنیتی رفرش